طهورا جانطهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

فرشته کوچولوی زندگی شیرین من و همسری

سلاااااااااااااااام عزیزم

سلام عزیزم خوبی عشق من عزیز دلم دیروز  نوبت اولین چکاب سلامتی شما بود و ما باهم رفتیم سونو گرافی و خانم دکتر بهم گفت که همه چیز ok هستش و مشکل خاصی وجود نداره بعد از اینکه خیالم از باب سلامتی شما راحت شد و شکر خدا به جا آوردم و بعدش دوست داشتم جنسیت شما رو بدونم که خانم دکتر به من گفتن قابل شناسایی نیست و نمیشه با قطعیت بگه اشکال نداره عشقم مهم اینه که شما سلامت و شاداب در کنار من و بابایی باشه فقط خانم دکتر بهم تذکر داد که نباید وسایل سنگین بلند کنم چون شما ممکنه اذیت بشی و منم از این به بعد بیشتر مراقب خودم و شما می شم  فقط از خدا می خوام که فرزندی سالم وصالح نصیب من کنه      دوست دارم گلم ...
31 شهريور 1393

سلام توت فرنگی مامان

سلام نفس من خوبی عشقم دیشب که حضورتو به من اعلام کردی انگار که داشتی تو شکم مامان تیر کمون بازی می کردی        یا شایدم  جومونگ شده بودی شایدم توپ بازیت رو گم کرده بودی  هرچی بود سخت در حال فعالیت کردن بودی عزیزم نمی دونم  که جنسیت شما چیه آیا دخملی هستی و یا اینکه پسر هستی ولی هرچی هستی  مهم اینه که                 عزیز دل من وبابایی هستی ...
27 شهريور 1393

پنج شنبه و جمعه 20 و21 شهریور

سلام عزیز دلم خوبی عسلم ازت ممنونم که تو این چند وقت حسابی با مامان همکاری کردی  این روزا حسابی سرمون شلوغه  همش به جشن وشادی گذشت که امیدوارم همیشه همه لباشون خندون ودلشون شاد باشه اول که پنج شنبه  یعنی 20 شهریور عروسی همکار من ( آقای برومند) بودش و خیلی به ما خوش گذشت مخصوصا که همه همکارا دور هم جمع بودیم کلی گفتیم وخندیدیم و شادی کردیم  امیدوارم به پای هم پیر وشاد باشن و در کنار هم خوش وخرم زندگی کنن             واما جمعه  جمعه تولد  آرسین جون یعنی (پسر عمه  زهرا) بودش و  ما جشن یک ساله شدنشو جشن گرفتیم خیلی خوشکل  شده بود و اگه تونستم...
23 شهريور 1393

هفته دوازدهم بارداری

      اللهم صل علی علی بن موسی الرضا(ع)   سلام عزیز دلم خوبی عشقم  فدای قلب کوچیکت شم که بی صبرانه منتظر شنیدن صدای قشنگش هستم من و بابایی هم خوب وسلامتیم وملالی  نیست جز دوری شما عزیز دلم دیشب  یعنی یک شنبه من وشما وبابایی باهم رفتیم عروسی خاله آمنه ( دوست صمیمی من) عروس خانوم اینقده ناز شده بود البته قبل رفتن زمانی که داشتم آماده می شدم به شما توضیح دادم که  عروس دوست من و در آینده قراره معلم نقاشی شما بشه و به شما هنر تدریس کنه از الان نوبت کلاس نقاشی شما رو زدم خیلی خوب بود ولی حیف که  زمان حضورمون خیلی کوتاه بود کلا رفت وبرگشتمون یک ساعت طول کشید چون بابایی کسی رونمی...
17 شهريور 1393

هفته یازدهم بارداری

سلام عزیزم خوبی عسلم عزیز دلم این هفته برای شما سرشار از سوغاتی و کادو بود اول از همه همکارمن خانم مرادی که شما در آینده بهش میگی (خاله فاطمه) از زیارت مشهد و امام رضا (ع) برگشته بود و به نیت شما یه بلوز نوزادی خریده بود و تبرک کرده بودند که دستش درد نکنه  بعدش مامان منیژه( مامان من)  3 تا اسباب بازی از امام زاده وقتی رفته بودیم زیارت برای  شما خریده بودند بعدشم امروز شنبه  خانم جلالی ( مامای من) با خانوادشون رفته بودند همدان واونجا دخترای نازشون یعنی مهسا جون وهستی جون و هدیه جون که ما بهش میگیم پفک نمکی زحمت کشیده بودند یه کفش نوزادی خوچل  برای شما سوغاتی خریده بودند که انشائ الله به زودی بیای پیشمون  وبه سلام...
15 شهريور 1393

هفته دهم بارداری

سلام عشق من خوبی من وبابا حالمون خوبه عشقم این روزا در حال بستن وسایلای خونه هستیم ولی معلوم نیست کی میریم خونه جدید  البته خونه خودمون  آبان ماه حاضر میشه ولی چون قراردادمون تو این خونه تموم شده مجبوریم یه یکی دوماهی  یه جای موقت اجاره کنیم البته خونه ای که میخوایم موقت بریم نزدیک خونه اصلی مونه یعنی طبقه 3 همون آپارتمانه . یکم زندگی مون درهم برهم شده    ولی انشاء الله دیگه آبان خونه رو تحویل می گیریم  یه چندروزی بازسازی و رنگ آمیزیش کار داره و بعدش متاسفانه به صفر ماه می خوریم  ودر نهایت تا اخر ماه دیگه خونه جدیدمون هستیم البته هنوز نمیدونم جنسیت شما چیه تا واسه اتاق خوابت  یه رنگ خوشگل انتخاب کنم ....
9 شهريور 1393

هفته نهم بارداری

سلام عزیزم خوبی سلامتی من که عالی هستم و ازت ممنونم که با مامان همکاری می کنی و زیاد با مشکل ویار وحالت تهوع سر وکار نداشتم  البته تا اینجای کار و مامان به راحتی تونسته سر کارش بره و مشکلی تو محل کارش نداشته باشه . امیدوارم تا پایان  39 یا40 هفته که تو شکم مامانی مهمون خوب وآرومی باشی  مرسی از اینکه با من همکاری می کنی   ...
8 شهريور 1393

هفته هشتم بارداری

   سلام عزیزم  خوبی نفسم  حال منکه خوبه یعنی از این بهتر دیگه نمیشه  راستی من وشما دیشب واسه بابا قاسم  یه جشن تولد خودمونی گرفتیم  فقط من وشما وباباجی البته تولد بابایی جمعه یعنی   7/6/1363   هستش ولی چون مامان دیگه  وقت نداشت دیروز یعنی چهارشنبه  غروب بعد از کارم رفتم یعنی رفتیم با هم دوتایی برای باباجی  یه کفش و یه کیک خریدیم که انشاء الله مبارکش باشه و به سلامتی بپوشه     همسری تولدت مبارک                          &n...
6 شهريور 1393

بدون عنوان

راستی عزیزم  شما امروز یعنی در تاریخ        3/6/1393  وارد سن   2 ماهگی جنینی ات شدی  امیدوارم به زودی  زود  و به سلامتی بیای پیش من و بابا ...
3 شهريور 1393